

تجمع مردم انقلابی فردیس در حمایت از حمله تنبیهی ایران علیه رژیم صهیونیستی
قابهایی جالب از شروع تقابل بسکتبال ایران و آمریکا در المپیک توکیو(3)(4)(5)(6).jpeg)
تحلیل نمایش باد زرد ونگوگ بر اساس روانشناسی یونگ
شبح ونگوگ روی سر ما جهان سومی های نصفه نیمه
تهیه، تنظیم و انتشار: مهدی امیری یزنی

مهمترین دلایل و انگیزه های نوشته شدن این یادداشت، نخست اهمیت موضوع روانشناسی در دنیای پر از استرس و اضطراب امروز و افزایش آمار خودکشی است و هدف در این مقاله نه ایجاد ارتباطی بین علم روانشناسی و هنر نمایش، بلکه در نظر گرفتن نمایش باد زرد ونگوگ به عنوان بستری برای نگاهی دقیقتر و متفاوت به ارتباط انسان با زندگی و مقوله خودکشی است.
شروع نمایش باد زرد ونگوگ به نویسندگی و کارگردانی علیرضا کوشک جلالی که از روز یازدهم آذر ماه در سالن اصلی تئاتر شهر به روی صحنه رفته است با صحنه ای بسیار غافلگیر کننده و تاثیرگذار آغاز می شود، جاییکه مرز نگرش و اطلاعات قبلی ما از ونگوگ و مرگ او که به دست خودش و به روش خودکشی بود و یا تحلیل دیگری که مرگ او را به شلیک اتفاقی دو نوجوان مست منتسب کرده است کاملا جابجا می شود.
بر اساس روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ و کتاب انسان و سمبول هایش ( بخش عناصر زنانه یا عنصر مادینه ) که انسان را موجودی دو جنسیتی تشریح می کند، آنیما یا همان نیمه زنانه روح مردان، معمولا تحت تاثیر شخصیت مادر شکل می گیرد. چنانچه مرد به هر دلیل نتواند با مادر ارتباط عاطفی مناسب برقرار کند، این عنصر زنانه کارکرد منفی خود را بروز می دهد.
بسیاری از مردم ایران و به خصوص بسیاری از هنرمندان دقیقا در مرحله بحران های روحی و عاطفی شبیه به شخصیت ونسان ونگوگ به سر می برند و افزایش آمار افسردگی و خودکشی خود شاهدی بر این ادعاست، چرا که بسیاری از مردمان جهان سوم و همین مردم ایران به خصوص مردها به دلیل تفکیک جنسیتی که وجود دارد، از رشد عاطفی متناسبی برخوردار نیستند و به قول معروف دارای شخصیتی نصفه نیمه هستند و کارکردهای منفی عنصر مادینه در آنها بسیار بالاست و اکثرا در معرض ابتلا به افسردگی و در معرض خطر اقدام به خودکشی هستند.
شاید مردم اروپا و آمریکا نیز در گذشته شرایط بسیار دشواری را در زندگی و گذار از شکل سنتی به مدرن تجربه کرده باشند اما این یک واقعیت قطعی است که در این عصر و با این حجم از رشد تکنولوژی و فناورهای ارتباطی، گذار از شکل سنتی به مدرن در جهان سوم و به خصوص در خاور میانه بسیار سخت تر و نامطلوب تر از گذار مردم اروپا و آمریکا صورت می گیرد و این حقيقتي است که بايد آن را قبول کنيم.
بر همین اساس شبح ونگوگ هنوز روی سر ما جهان سومی ها وجود دارد و مشکلات شخصیتی امثال ونگوگ در بسیاری از مردم جهان سوم دیده می شود و باید به هوش، درایت و نگاه تیزبینانه ای که آقای علیرضا کوشک جلالی برای نویسندگی و کارگردانی این نمایش داشته و اهمیتی که اجرای نمایشنامه هایی با این مضمون که بر پایه علوم روانشناختی تهیه شده و با واقیعیت های جامعه امروز ما کاملا مطابقت دارد تبریک گفت.
روند نمايش باد زرد ونگوگ به خوبی کارکردهای منفی عنصر مادینه شخصیت ونگوگ را از همان ابتدای نمایش به خوبی تشریح می کند و تقریبا همه بخش ها، اجزاء و عناصر نمایش بر اساس جهان ذهني ونگوگ تشریح و اجرا می شود. تماشاچی در حین تماشای نمایش کاملا وارد دنیای ذهنی ونگوگ می شود.
در دنیای ونگوگ در نمایش باد زرد ونگوگ، او متوسل به هر چیزی می شود و دست به هر کاری می زند تا روح تشنه خود را سیراب کند از جمله عشق، رابطه با زنان و دختران مختلف، تجارت، مذهب، هنر، دفاع از حقوق کارگران و زحمت کشان، اعتیاد و مصرف افراطی الکل و ... و بیچاره نمی داند که این جنبه های منفی روح انسان بیش از همه تشنه خون خودش است و در همان ابتدای نمایش، این عنصر مادینه خون ونگوگ را می ریزد.
نوگرايي در روايت داستان زندگی ونگوگ و طراحي يک روايت پيچيده، شخصیت درونی و عنصر زنانه روح ونسان ونگوگ که در نهایت او را به کام مرگ می کشاند، در این نمایش حتی برای بیننده ای که هیچ پیش زمینه و ذهنیت قبلی از روانشناسی یونگ ندارد نیز قابل لمس و باورپذیر است و مجموع اين پيچيدگي روايت، به جذابيت نمایش ميافزايد تا جاییکه در سالن نمایش تمام حواس و دقت تماشاگر متمرکز بر صحنه و اجرای نمایش است.
یکی از خصلت های منفی عنصر مادینه این است که مرد را وارد بازی های روشنفکرانه بسیار خطرناکی می کند و ونگوگ نمایش باد زرد ونگوگ نیز بر اساس همین خصلت ها به خوبی به نمایش درآمده است و او مدام در دام جدل های روشنفکرانه و بیمارگونه و جنون آوری که کاراکتر دنیا یا همان عنصر مادینه برایش پهن می کند می افتد و همواره در نگرانی و اضطراب به سر می برد و متاسفانه ونگوگ با اغواگری های این بخش از روح و شخصیت خود هر بار اشتیاق بیشتری برای ادامه دادن به این بازی خطرناک پیدا می کند.
بهره گيري مصرانه نمايش از نشان دادن تعدادی از زنانی که ونسان ونگوگ در طول زندگی کوتاهش عاشق و دلباخته آنها می شود و البته هر بار با شکست و ناکامی در ازدواج و رابطه عاشقانه مواجه می شود، هر چند به صورت خیلی خلاصه و بسیار کوتاه بازگو می شود، اما برای نشان دادن احساس ناتوانی او و زندگی یکسره سرد و خالی و مملو از شکست های عاطفی ونگوگ کافی است و حق مطلب را در این خصوص کاملا ادا می کند.
تکنیک پرسپکتيو و دکورهای اصلی صحنه با نشان دادن مجموعه طرح و تابلوهای نقاشی ونسان ونگوگ نه تنها جنبه تزئینی ندارد بلکه به تکمیل حس و حال و هوای تماشاچی در هر صحنه کمک می کند و نمایش تابلوها با چيدن تصويرهاي متعدد در کنار هم در ویدوئو پروجکشن با موضوع و محتوای هر صحنه مطابقت و همخوانی معناگرایانه ای دارد.
تکنیک و محتوای بخش های مربوط به بازگو کردن و نمایش ونسان در دوران کودکی نیز بسیار هوشمندانه و منسجم در ساختار کلی نمایش جای گرفته است و نظریه روانشناسی یونگ که معتقد است رابطه عاطفی مردانی همانند ونگوگ در چنین شرایطی همواره با زندگی کودکانه باقی میماند را به صورت دقیق و طي روايتي دراماتيک در ذهن تماشاچی باور پذیر می کند.
لازم به ذکر است با اینکه نقش کودکی، جوانی و بزرگسالی ونگوگ را فرهاد آئیش با یک گریم و یک نوع لباس بازی می کند، اما با توجه به متن منسجم و همچنین بازی جذاب و روان آئیش، ترتیب زمانی صحنه ها و رویدادها در ذهن تماشاچی به هیچ عنوان به هم نمی ریزد و تماشاچی هیچ نیازی به دیدن بازیگر متفاوت یا حتی گریم متفاوت برای فواصل زمانی نقش ونگوگ احساس نمی کند.
همانند تحلیل یونگ، ونگوگ در این نمایش به خوبی اسیر جنبه های منفی عنصر مادینه روحش طراحی و اجرا می شود و هنگامی که با برخی زن ها در زندگی خود روبهرو می شود درونش شروع به فرافکنی می کند و به او القاء می کند که این همان زنی است که او به دنبال اوست و در این میان ونسان حتی شیفته و شیدای یک زن روسپی نیز می شود و گاه کار به لحظه های جنون آمیزی کشیده می شود مثل سوزاندن دست روی شعله چراغ به خاطر نشان دادن میزان عشق به دختر عمو یا بریدن گوش.
ونسان ونگوگ این نمایش هر چند در انتها با این دیالوگ امیدوار کننده که من کمی زود به دنیا آمدم و هنر من برای چند نسل بعد از من قابل درک است می خواهد نگاهی امیدوارانه به آینده را در ذهن خود و تماشاچی نمایش ایجاد کند اما همه این را خوب می دانیم که او زندگی اش را تباه کرد و همه بازیگران نقش مقابل او نیز پیش از این، این جمله را به او گفته اند.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
