تهران، شهری بی دفاع در برابر زلزله
یادداشتی از عباس اسدی، کارشناس مدیریت شهری
زلزله تهران،موضوعی است که لرزه بر اندام هرکسی می اندازد.طبق برآورد کارشناسان اگر زلزله ۷ریشتری در تهران رخ دهد میلیون ها نفر در روزهای اولیه کشته خواهند شد و بزرگترین فاجعه ۳قرن اخیر رخ خواهد داد.
همین تصویر وحشتناک از زلزله تهران کافی است تا در مورد آن بسیار صحبت شود، طرح داده شود و دنبال اجرای آن طرح رفت. اما موضوع زلزله تهران تبدیل به کلاف سردرگمی شده است و صحبت از هر راهکاری میشود بعد از کمی تامل متوجه دور و تسلسل منطقی خواهیم شد که ظاهرا راهکار قابل اجرایی برای آن وجود ندارد.
وقتی صحبت از انتقال پایتخت میشود هزینه های سرسام آور اقتصادی و نبود اراده جدی سیاسی شنیده میشود.وقتی صحبت از نوسازی بافت های فرسوده میشود، بحث کمبود بودجه و حجم بزرگ پروژه و مشکل شناسایی مالکین به گوش میرسد.وقتی صحبت از عدم صدور پروانه برای ساخت وساز در مناطق و اراضی مجاور گسل های زلزله میشود بحث رکود ساخت وساز و مشکلات مالی شهرداری ها و سایر نهادهایی که پروانه ساختمانی صادر میکنند(بنیاد مسکن و اداره راه وشهرسازی و دهیاری ها)به گوش میرسد.
وقتی صحبت از امضا فروشی مهندسین ناظر ساختمانی میشود، موضوع استقلال مهندسین ناظر از نظام مهندسی و عدم امکان کنترل آنها توسط مسئولین نظام مهندسی مطرح میشود. وقتی صحبت از کیفیت پایین مصالح ساختمانی مطرح میشود بحث خودکفایی در تولید مصالح و عدم امکان واردات به دلایل مختلف مطرح میشود. وقتی بحث تخلف مالکین و سازندگان مطرح میشود بحث مشکلات اقتصادی مالکین و اهتمام سازندگان ساختمانی به ساخت مسکن ارزان قیمت مطرح میشود.
وقتی صحبت از ایجاد پایتخت های مختلف در کشور همانند سایر کشورها مطرح میشود مثلا ایجاد پایتخت سیاسی در تهران و تاسیس پایتخت اقتصادی در اصفهان یا مثلا پایتخت اداری در البرز و... بحث مشکل بودن هماهنگی وزارتخانه ها و به سختی افتادن ارباب رجوع شنیده میشود!!!
وقتی بحث تملک و بازگشایی معابر و کوچه های تنگ در خیابان ها مطرح میشود بحث عدم همکاری مالکین و بودجه کلان آن شنیده میشود. خلاصه اینکه آدمی به این نتیجه میرسد که ظاهرا هیچ راهکار جدی برای بحث پیشگیری از تلفات و آسیب های ناشی از زلزله تهران وجود ندارد و بایستی به انتظار نشست تا زلزله مهیب تهران که ویرانگر و ترسناک است به وقوع بپیوندد.
زلزله ای که طبق تخمین کارشناسان دهه هاست که از زمان تقریبی تعیین شده برای آن عقب افتاده است و هرلحظه امکان وقوع آن وجود دارد. به راستی در کشوری که تمام یا اکثر تصمیمات در پایتخت گرفته میشود اگر خود این پایتخت دچار مشکل شود کدام شهر یا استان دیگر قرار است به داد آن برسد؟
چرا مسئولین ما منتظر وقوع فاجعه هستند تا فکری به حال آن بکنند؟ آیا نباید علاج واقعه قبل از وقوع کرد؟ اگر زلزله وعده داده شده به وقوع پیوست برای هر اقدامی دیر است و باید از همین حالا به فکر آن بود و نگارنده با توزیع پایتخت در استان های مختلف و البته در نقاطی که روی گسل زلزله نباشد موافق است.
همه ما باید بدانیم که بایستی هرچه سریع تر تهران تخلیه شود یا حداقل از جمعیت ساکن در آن کاسته شود و نهادهای حکومتی به سایر نقاط کشور انتقال داده شود. امری که در بسیاری از کشورهای جهان مرسوم است و ساختمان ها و تجهیزات لازم برای این امر نیز تاحدودی مهیاست و حتی درصورت وقوع جنگ یا سایر بحران ها از جمله بحران آب یا فرونشست زمین که در کمین تهران است با این شیوه میتوان تا حدودی از وقوع یا شدت گرفتن آن جلوگیری کرد.
به نظر فرصت بسیار کم است و بایستی ضمن رعایت نکات فنی ومهندسی مندرج در آیین نامه ۲۸۰۰ زلزله در تهران،هرچه زودتر نسبت به موارد ذکر شده اقدام کرد. بایستی شهرداری بطور جدی از تراکم فروشی توسط ایجاد درآمدهای پایدار شهری، مهندسان ناظر از امضا فروشی توسط نظارت جدی تر توسط نظام مهندسی،سازندگان از بساز وبفروشی و ساخت بنای ناایمن توسط شهرداری ها و نهادهای نظارتی و وزارت راه وشهرسازی از بی توجهی به مقوله مسکن و تمرکز محض بر راه سازی نهی شوند.