menusearch
noreeghtesad.ir

سام درخشانی، یک بازیگر در حد و اندازه برد پیت که در پیت شد؛

جستجو
۱۴۰۴/۵/۲۴ جمعه
(0)
(0)
سام درخشانی، یک بازیگر در حد و اندازه برد پیت که در پیت شد؛
سام درخشانی، یک بازیگر در حد و اندازه برد پیت که در پیت شد؛

سام درخشانی، یک بازیگر در حد و اندازه برد پیت که در پیت شد؛

ستاره ای که افول کرد و شمع تاریک محفل فردریک شد

مهدی امیری یزنی – سرویس فرهنگ و هنر نشریه نور اقتصاد:

در باب نمایش فردریک و اینکه کارگردان این نمایش از تمامی امکانات تالار بزرگ وحدت برای یک اجرای پر زرق و برق اما در عوض خالی از اندیشه و تفکر استفاده کرده است، در نشریات و سایت های خبری و تحلیلی یادداشت های زیادی منتشر  شده است و در این یادداشت صرفا قصد داریم به حضور سام درخشانی کمدین مشهور ایرانی و ایفای نقش توسط او در نمایش فردریک بپردازیم.

در ابتدا بدون اینکه بخواهم در جایگاه یک منتقد و تحلیلگر بنشینم و به نقد بازی این ستاره درخشان سینما و تلویزیون ایران بپردازم، میخواهم از روی یکی از صندلی های تماشگران و به عنوان یک مخاطب عادی این یادداشت را شروع کنم، مخاطبی که حتی از دورترین صندلی تالار وحدت، خنده های بی دلیل و خارج از نقش فردریک را گاه و بیگاه از سوی سام درخشانی شنید و به دنبال زیر بنای این خنده ها در نقش بود و البته به نتیجه ای نرسید.

خنده هایی که انگار سام درخشانی برای خودش و نه برای تماشاچی می کرد و در پس این خنده های گاه و بی گاه انگار خودش را سرزنش می کرد که خدایا چرا این نقش را قبول کردم، این فردیک به هیچ عنوان برای قابلیت های  کمدین خوب و موقعیت سازی مثل من نوشته نشده است و من با این دیالوگ های بی معنی و بی سر و ته چگونه باید تماشاچی را در سالن بزرگی مثل تالار وحدت بخندانم. خنده هایی که انگار می خواهد بگوید خدایا چه اشتباهی کردم، این نقش را قبول کردم. این نقش اصلا در حد و اندازه بازیگر قابل و توانایی مثل من نبود حالا باید چیکار کنم.

احتمالا سام درخشانی فریب زرق و برق نقش فردریک را در این نمایشنامه خورد و نقطه تاریکی در کارنامه هنری خودش ثبت کرد و به نظر می رسد عوامل اصلی این نمایش با دادن نقش اصلی فردریک به سام درخشانی صرفا به دنبال تضمینی برای فروش بلیت بودند و به هیچ عنوان کاری برای نزدیک کردن و بومی کردن نقش فردریک از یک متن اقتباسی خارجی به حال و هوای یک کمدین بزرگ ایرانی نکرده اند.

در حالیکه سام درخشانی در بازی‌هایش از کمدی موقعیت به خوبی استفاده می‌کند و توانایی بالایی در ایجاد لحظات خنده‌دار از طریق موقعیت‌های غیرمنتظره دارد، اما در نمایش اقتباس شده فردریک به هیچ عنوان به این قابلیت درخشانی توجهی نشده است و به نظر می رسد عوامل و سرمایه گزاران این نمایش تنها به فاکتورهای فروش بسنده کرده اند و بس.

وقتی بزک دوزک کردن یک نمایش اقتباسی خارجی مشتری خودش را دارد و یک عده ای در این مملکت هستند که پول دارند و با پول تنها به دنبال پز دادن و گرفتن فیگورهای  فرهنگی و هنری هستند و خیلی راحت و تنها با یک اشاره و یا تبلیغات پر زرق و برق پایشان به سالن های تئاتر باز می شود و پولشان را بابت بلیت می دهند ، پس چه کاری است همانند یک تولید کننده متفکر به دنبال اندازه گیری و برشکاری و دوخت و دوز یک نمایشنامه خوب باشیم و خودمان را به زحمت و دردسر بی اندازیم. پس یک کار کم دردسر را به کمک امکانات فنی تالار وحدت به روی سن می بریم و با پول فراوان حاصل از فروش بالای آن حالش را می بریم. حال می خواهد تماشاچی حال بکند و یا نکند.

از سام درخشانی بزرگ، باهوش و بدون اغراق در بازیگری بعید بود که با طناب تهیه کننده و کارگردان نمایش فردریک به درون چاه برود ( شما بخوانید به بالای درخت برود ) و حکایت بازی اش در نقش فردریک، حکایت آن جوانک تازه به دوران رسیده شود که شنیده بود برای بزرگ شدن باید بالا نشین شود و حرفهای بزرگ بزند و این جوانک داستان ما در یک مجلس و مهمانی به یکباره به روی طاقچه می پرد و شروع به گفتن اسم هایی مثل شتر، گاو، پلنگ و فیل می کند تا بزرگی خودش را به دیگران ثابت کند.

البته شاید سام درخشانی هم همانند بقیه عوامل اصلی نمایش فردریک، کاملا آگاهانه و صرفا با انگیزه های مادی و بدون در نظر گرفتن قابلیت های بازیگری اش نقش فردریک را قبول کرده است، و با خودش گفته است من در این سن و سال و در این موقعیت دیگر ارج و قرب هنری به چه دردم می خورد و دیگر برای من فرقی نمی کند که با انتخاب یک نقش برد پیت شوم یا در پیت.

این روزها بسیاری از اجراهایی که در ایران و در سالن های مختلف و تالارهای مختلف به روی صحنه می رود، صرفا با انگیزه فروش بیشتر تهیه و کارگردانی می شود و نمایش فردریک به کارگردانی حمیدرضا نعیمی نیز از این قائده نه تنها مستثینی نیست، بلکه از همه عواملی که می تواند این فروش را هر چه بیشتر و بیشتر بالا ببرد استفاده کرده است و کارگردان این تئاتر سر و ته یک نمایش کمدی موزیکال را بدون در نظر گرقفتن حضور یک کمدین بسیار توانا صرفا با چند شوخی جنسی و بسیار سطح پایین هم آورده است.

شوخی هایی که اشاره کردن به آنها حتی در این یادداشت می تواند موجب لغو امتیاز این نشریه شود و ما مانده ایم که چگونه برای اجرا در یک تالار به اصطلاح فرهنگی که زیر نظر یک بنیاد فاخر به نام بنیاد رودکی است مجوز اجرا گرفته است و حتی آب از آب هم تکان نخورده است و به طور مثال به کار بردن شوخی کلامی لاشی و گفتن آن با صدای بلند و چندین و چند باره در تالار وحدت و یا اینکه اشاره به شوخی این دست کیه که رفته لای پای من، هیچ بعید نیست که از سوی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و یا مدعی العموم با اخطار و حتی توقیف و لغو مجوز نشریه مواجه گردد.

درحالیکه تاثیرگزاری اصلی در هنر تئاتر و اجرای آن به اجراهای فردی و تک شخصیتی در پرده های مختلف بر می گردد و معمولا کارگردان ها و نمایشنامه نویس ها، بیشترین مفاهیم و موضوعات تاثیرگزار را در پرده هایی که به صورت تک شخصیتی و یا نهایتا با دو شخصیت اجرا می شود قرار می دهند، اما در فردریک ضعف شدید در اقتباس و کارگردانی باعث بازی بسیار بد و حتی مضحک سام درخشانی شده است و این مضحک بودن نقش طراحی شده برای فردریک با خنده ها و تپق های گاه و بیگاه سام درخشانی کاملا نمایان می شود.

البته کارگردان این تئاتر که مشخص است به فوت و فن دست یافتن به فروش بالا کاملا مسلط است، در زمان تمرین های اولیه قبل از اجرا به این ضعف که در بالا به آن اشاره شد پی برده است و برای پوشاندن این ضعف ها در انتهای هر پرده از این نمایش که خلوت و کم بازیگر است، سریعا یک پرده شلوغ پلوغ و بزن و بکوب را همراه با شوخی های رکیک جنسی وارد صحنه کرده و سر و ته این ضعف را با موزیک و رقص و پایکوبی گروهی هم آورده است.

صد البته این هم آوردن سر و ته پرده ها در تئاتر فردریک غیر آگاهانه نیست و بلکه بر عکس کاملا آگاهانه است و نشان از آگاهی و اشراف بالای نویسنده و کارگردان و تهیه کننده تئاتر فردریک به مباحث عمیق و فلسفی گیشه و فروش بلیت دارد و متاسفانه دست اندرکاران این نمایش به تنها چیزی که عمدا و کاملا آگاهانه نمی خواسته اند فکر کنند و خودشان را به زحمت بی اندازند، رسالت اصلی تئاتر که همانا بالا بردن سطح سلیقه و آگاهی مخاطب و همان بیداری است که ادعا کرده اند جایش در تئاتر است.

این نوشتار به هیچ عنوان توهین به شعور چندین هزار نفر از مخاطبان این تئاتر قلمداد نشود، چرا که نگارنده در حین تماشای آن سطح شعور و درک و آگاهی تماشگران را به خوبی دیدم و منظورم در پرده هایی است که کارگردان با آوردن گروه های شلوغ پلوغ و بزن و بکوب سعی در ایجاد هیجان و تحرک در مخاطبان داشت اما تماشاگران بدون هیچ واکنشی حتی زدن یک کف و سوت، بی حرکت در جای خودشان نشستند از جایشان تکان نخوردند.

نمایشی که این قدر فروش کرده و فعلا عنوان یکی از پر فروش های تالار وحدت را یدک می کشد، و کاراکتر اصلی اش نیز یک کمدین است و می خواهد کمدی باشد، مطمئنا و بی بر و برگشت و یا حتی المقدور در یکی دو پرده و نهایتا در یکی دو اجرای بازیگر اصلی، باید بتواند احساسات و هیجان تماشگر را تهییج کند و منجر به واکنش هایینظیر کف زدن و یا خنده های بلند و حتی المقدور نیمه بلند شود که من در حین در این بازی سام درخشانی به جز خنده های گاه و بیگاه خودش، هیچ خنده و حتی هیچ واکنش از سوی تماشاچی ها ندیدم.( خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است بدان می خندم )

به نظر می رسد شاید مخاطبان تئاتر در ایران که باز هم می گویم بسیار با شعور و دارای درک کم و زیاد زیبایی شناسایی هنری هستند، چاره دیگری ندارند و بدون اینکه بخواهند به این سمت و سو کشیده شده اند و دوست دارند تئاتر خوب ببینند تا باعث تعالی فکر و روح و سلیقه شان شود اما چون نیست یا خیلی کم پیدا می شود، جز اینکه بلیت را بخرند و بیایند و بعد از تماشا متوجه شوند که سرشان کلاه رفته است کار دیگری از دستشان بر نمی آید و مثل نان های بی کیفیتی است که مردم ایران  چاره دیگری برای خریدن ندارند و می خرند و بر سر سفره می آورند و جز گلایه و نفرین کار دیگری از دستشان بر نمی آید و اختیار دست نانوا است و هر چه پخت کند همان بر سر سفره مرم می آید.( با این نوناشون )

در پایان لازم است به توهین های گنجانده شده در متن این نمایشنامه به شخصیت نویسنده ها و تلاش برای کوچک و مضحک نشان دادن جایگاه نویسنده در تئاتر ایران هم اشاره ای کرده باشیم که زیر بنای این توهین ها برای نگارنده کمی مبهم است و انگار اقتباس کننده و کارگردان این نمایش با کوچک و مضحک خطاب کردن نویسنده آن هم به صورت کاملا عمدی و آگاهانه می خواهد به مخاطب بگوید که فاکتور اصلی در تئاتر انتخاب بازیگر سلبریتی خوب و مشهور است، نه نویسنده خوب و تئاتر در ایران هیچ احتیاجی به نویسنده خوب ندارد و هر چیزی را ما بلغور کنیم مخاطب بابتش پول می دهد و سالن را پر می کند.

تهیه، تنظیم و انتشار: مهدی امیری یزنی

مهدی امیری یزنی

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر