شهاب الدین حسین پورکارگردان تئاتر و سینما در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار نور اقتصاد مطرح کرد:
ماهیت اصلی هنرمند اعتراض است؛
غیر از این هر چه هست برنامه ساز و تولید کننده سرگرمی است
تهیه، تنظیم و انتشار: مهدی امیری یزنی
مقدمه: شهاب الدین حسین پور، متولد : 1/1/64 از شاهرود است و دانش آموخته کانون هنری حمید سمندریان در سال های 1383 تا 1385 و فارغ التحصیل مقطع کارشناسی کارگردانی تئاتر از دانشکده هنر و معماری 1389 و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر و معماری 1393 است.
شهاب الدین حسین پور تا کنون آثار هنری زیادی در قالب های مختلف، فیلم، تئاتر، نمایش های رادیویی و .... در سمت های کارگردان، بازیگر، انتخاب بازیگر و بازیگردان، طراحی پلان پروژه های هنری، مدیریت بازاریابی و تبلیغات پروژه های هنری، مجری و مستند ساز در کارنامه ای بسیار درخشان و پر کار از خود به جای گذاشته است.
دبیر سرویس فرهنگ و هنر نشریه نور اقتصاد با شهاب الدین حسین پور پیش از یکی از اجراهای نمایش ریش فیدل، غبغب مرکل در تالار حافظ تهران قرار مصاحبه ای اختصاصی ترتیب داد که از نظرتان می گذرد:
بنده شاگرد و تربیت شده مکتب آقای حمید سمندریان هستم و بر اساس این مکتب و نوع گرایشی که در آن وجود دارد معتقد هستم که غیر ممکن است که ما چیزی را اثر هنری خطاب کنیم و در آن دغدغه اعتراض به مسائل سیاسی و اجتماعی وجود نداشته باشد.
آقای سمندریان همیشه نصیحتی که به ما می کرد این بود که سعی کنید اجزاء نمایش شما به تنهایی خودش را نشان ندهد و جدا و تفکیک شده از متن و اجرا نباشد و هیچ کدام از اجزاء نمایش بزرگتر و جلوه نمایی بیشتری به نسبت سایر اجزاء نداشته باشد که متاسفانه در حال حاضر بسیاری از تولید کنندگان نمایش، صرفا برای تضمین فروش این موضوع بسیار ظریف و حساس را یا فراموش کرده اند، یا عمدا کنار گذاشته اند و یا اصلا تسلط و آگاهی نسبت به آن ندارند. تمامی عناصر و اجزاء یک نمایش باید در خدمت متن باشد تا تماشاگر را درگیر محتوای تئاتر کند، نه اینکه مثلا ذهن تماشاچی درگیر دکور عظیم، بازیگر بزرگ، موسیقی بسیار برجسته و غیره شود که متاسفانه این موضوع که شما در سوالتان مطرح کردید و بنده نیز کاملا آن را تایید می کنم حتی تا سطح تهیه کننده و دخالت آنها در کار کارگردان نیز سرایت کرده است و این دخالت ها بیشتر به منظور تضمینی برای فروش است و به هیچ عنوان به ماهیت هنر تئاتر و کارکرد آن توجهی ندارند و همین موضوع باعث شده است که تراکنش تئاترهای حرفه ای بسیار پایین تر از تئاترهای آزاد باشد که به قول شما از عوامل تزئینی استفاده می کنند و تئاتر را نه با متر و معیار هنری بلکه با بسته بندی های شیک و لوکس و مجلل تولید و به بازار عرضه می کنند که این کار صرفا تولید سرگرمی است و به تربیت هنرمند حرفه ای و حتی تربیت و بالا بردن سطح سلیقه تماشاگر هیچ کمکی نمی کند.
به هیچ عنوان ارتباطی ندارد و یک سری مسائل در مملکت ما حکومتی است، نه دولتی که در اصطلاح سیاسی به آن حاکمیت دو گانه می گویند و این حاکمیت دو گانه باعث شده است که حتی تا سطح وزیر ارشاد هم آن چنان قدرت و اختیاری برای تغییر و تحول وجود نداشته باشد و حاکمیت اصلی و نهادهای تحت امر آنها که روی تولیدات هنری تاثیرگزاری دارند، نگاهشان به مقوله هنر و به خصوص همین هنر نمایش یک نگاه کلی و عمومی است که همواره ممکن است با نگاه یک وزیر ارشاد به مقوله هنر کاملا متفاوت باشد و در نهایت این نگاه کلی و عمومی است که برای هنر و هنرمند خط و مشی ترسیم کرده و برای آن تعیین تکلیف می کند و به طور مثال نمایشی که سالهاست در تهران و با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد به روی صحنه رفته است ممکن است به دلیل همین نگرش نهادهای تحت امر حاکمیت در شهرهای دیگر کشور مجوز اجرا دریافت نکند.
آقای امیر علی نبویان یک نمایشنامه بسیار خوب و منظم در غالب نمایش های آئینی و سنتی را نگارش کرده بودند و به طور مثال موسیقی که برای شکل اولیه نمایش تشخیص داده می شد، سازهای زهی مثل کمانچه و تنبک بود و شکل مدرنی که شما در اجرا دیدید را نداشت و تا حدود 30 درصد تغییرات در نمایشنامه توسط بنده و عواملی مثل دراماتورژ و ترانه سرا اعمال شد و به این شکل مدرنی که اجرا شد درآمد. در اجرا ساز و موسیقی غالب گیتار الکترونیک، کلارینت و ترومپت و ... جایگزین سازهای سنتی شد که خوشبختانه آقای نبویان با اعتماد کامل اجازه این تغییرات در متن برای اجرای بهتر و مدرن تر را به بنده دادند.
نویسندگی یک کار بسیار تخصصی است و من یا از آثار سایر نویسنده ها استفاده می کنم یا اینکه در نهایت ایده ای را برای نمایشنامه به یک نویسنده می دهم و در تئاتر این روزها کمتر به این تخصص بها داده می شود و خیلی ها را می بینیم که در طول یک سال و به صورت زیراکس، شش نمایش می نویسند و اجرا هم می شود و برای همین است که نویسنده های مجرب و گرانقدر ما کم کم به انزوا رفته اند و در نهایت خیلی ها با یک سری فرمول و نه درک و تشخیص هنری و صرفا برای تضمین فروش و جذب تماشاچی عامه پسند اقدام به نمایشنامه نویسی می کنند.
بله با وضعیت حال حاضر تئاتر و بحرانی که در حین اجرای اول این نمایش در تماشاخانه هما و با شروع جنگ 12 روزه و توقف این اجرا در اوج شکوفایی و استقبال اتفاق افتاد، تا اینجا از فروش راضی بوده ایم و در شرایطی که بسیاری از تئاترهای حرفه ای با 50 درصد ظرفیت سالن اجرا می شوند، این نمایش تقریبا با 70 درصد ظرفیت صندلی ها تا به امروز اجرا شده است که این میزان از استقبال بیشتر به تبلیغات دهان به دهان تماشگران و حجم انبوه کامنت های مخاطبان در سایت تیوال بر می گردد و این در حالی است که نمایش ما برای اجرا در یک سالن سه سویه مثل تالار حافظ طراحی نشده بود و اجرای ما تقریبا یک اجرا با یک زاویه دید است و ما در اجرای سالن حافظ که یک سالن سه سویه است مجبور هستیم این کار را اجرا می کنیم که این نکته یک مقداری تاثیر منفی در پر شدن ظرفیت کامل سالن دارد. چون به هر حال کسانی که برای تماشا به این سالن می آیند متوجه این موضوع می شوند و برای اجراهای بعدی به دیگران توصیه می کنند که تا جای ممکن صندلی های سمت روبرو را رزرو کنند، اما در نهایت و در اکثر اجراهای ما در دو سمت مخالف اجرای نمایش نیز هر چند با نفرات کمتر اما تماشاگران در دو سمت مخالف نیز استقبال کرده اند و الان که در حال مصاحبه با شما هستم، شصت و مین اجرای خود را قرار است پشت سر بگذاریم و بنا بر اعتقادی که به مرکز زدایی تئاتر دارم، بنا داریم این کار را در شهرهای بزرگ دیگر کشور و به صورت تور شهرستان نیز اجرا کنیم.
از این گونه نمایش ها با عنوان نمایش هایی که سرمایه محور و پر طمطراق هستند یاد می کنیم که به دنبال آگاهی بخشی در جامعه نیستند و صرفا با انگیزه سرگرم کردن مخاطب عام تهیه و اجرا می شوند و مخاطب حرفه ای تئاتر شاید این گونه نمایش ها که صرفا و یا بیشتر به فرم اهمیت می دهند را نپسندد.
من در نمایش های قبلی مثل گالیله، سر آشپز پیشنهاد می کند و ... نیز سعی کردم فضایی را برای تماشاچی ترسیم و اجرا کنم که نمونه آن را در کوچه و بازار و غیره ندیده باشد و با یک فضا و بعد زمانی و مکانی جدید اما قابل باور روبرو شود و سعی می کنم شخصیت های نمایش هایم را در جدی ترین حالت ممکن به کاریکاتوری از همان شخصیت تبدیل و به نوعی تبدیل به تیپ، اما و صد البته به یک تیپ جدید نزدیک کنم که این کاریکاتور کردن آدم ها باعث بوجود آمدن یک فانتزی می شود که به باور و درک تماشاچی نیز کاملا نزدیک است و یک کمی شبیه کارهای تیم برتون است و این شکل روایتی که آقای نبویان در متن گنجانده بود را بنده تبدیل به پرتابل کردم که فانتزی در آن کاملا قابل درک و باور است.
حمایت از تئاتر یکی از حمایت های اصلی از فرهنگ و هنر مملکت است و تماشاگر و مردم عنصر اصلی این حمایت هستند و توصیه می کنم مردم برای تئاتر وقت بگذارند و اگر مردم تئاتر خوب و حرفه ای را در سبد زندگی خود قرار بدهند مطمئنا دیگر نیازی به حمایت های دولتی و تولید کارهای سفارشی نیست و تئاتر به صورت مستقل می تواند روی پای خودش بایستد.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |