menusearch
noreeghtesad.ir

یادداشتی ازعباس اسدی،کارشناس حقوقی و پژوهشگر اجتماعی

جستجو
۱۴۰۱/۹/۷ دوشنبه
(0)
(0)
یادداشتی ازعباس اسدی،کارشناس حقوقی و پژوهشگر اجتماعی
یادداشتی ازعباس اسدی،کارشناس حقوقی و پژوهشگر اجتماعی

مدیران دوتابعیتی و احساسات مردمی که جریحه دار شد

یادداشتی ازعباس اسدی،کارشناس حقوقی و پژوهشگر اجتماعی

یکی از مباحثی که در سالهای اخیر به شدت مورد انتقاد مردم و دلسوزان کشور واقع شده است،بحث مدیران دوتابعیتی است که ظاهرا طبق ماده۹۸قانون مدیریت خدمات کشوری،اشخاصی که تحصیل تابعیت خارجی میکنند یا ترک تابعیت ایران را میکنند بایستی از خدمات دولتی منفصل شوند و پس از اخذ تابعیت کشور بیگانه حتی بصورت تابعیت مضاعف(دوگانه)،دیگر حتی نمیتوانند کارمند ساده دولتی باشند چه برسد به اینکه بخواهند مدیر ارشد دولتی باشند.البته این تفسیر و قرائت نگارنده از قانون است و بهتر است علیرغم تفسیر قانون،درصورت نقص قانون وبه جهت پیشگیری از پدیده بکارگیری مدیران دوتابعیتی قوانین سختگیرانه ای تصویب و اجرا شود هرچند تلاشهایی شده است اما هنوز افکار عمومی از آن قانع نشده است.

صرفنظر ازمباحث حقوقی و اینکه حتی در کشورهای همسایه(ازجمله پاکستان) کسانی که کارمند دولتی باشند و اخذ تابعیت بیگانه کنند برکنار و حتی جریمه میشوند اما بهتر است کشور ما نیز بسیار جدی در این بحث سرنوشت ساز ورود کند وحتی نگارنده پیشنهاد میکند علاوه بر بحث اخذ تابعیت،کسانی که اقامت دائم کشور دیگری را اخذ می نماید نیز از انتصاب به پست های دولتی محروم شود مگر اینکه از آن صرفنظر نماید و مدت زمان خاصی،مثلا ۳سال از تاریخ ترک تابعیت یا لغو اقامت دائم شخص مزبور نیز گذشته باشد.

جدای از مباحث حقوقی،از نظر افکار عمومی نیز،بحث مدیران دوتابعیتی،به شدت باعث حساسیت،سلب اعتماد و جریحه دار شدن عواطف و احساسات عمومی ملت میشود و نشانگر تبعیض،رانت و تحقیر ملی است که مدیر ارشد دولتی،به قانون اساسی و پرچم کشور دیگری سوگند یاد کرده باشد‌ و مدیری که بایستی همطراز مردم عادی(به تعبیر نهج البلاغه)امرار معاش و زندگی کند خود را تافته جدا بافته ببیند و تابعیت کشور دیگری را کسب کند و از آن بدتر اینکه این مساله را پنهان یا انکار کند که به نظر بایستی جرم انگاری شود،زیرا فریب و خیانت به اعتماد عمومی مردم محسوب میشود‌ زیرا باید هر مسئولی با مردم خود شفاف باشد و تمام حقایق رو بگوید.

مساله بعدی روحیه ملی گرایی و توجه به منافع ملی است که در مورد مدیران دوتابعیتی به نظر فرض آن مشکل است زیرا کسی که دلبسته فرهنگ و تمدن و قانون اساسی کشور دیگری است نمیتواند دلسوز منافع ملی مردم ایران باشد زیرا ممکن است دچار تضاد منافع شود.

مساله دیگر بحث احتمال استفاده از رانت و تبعیض است زیرا مردم از خود میپرسند مدیرانی که اغلب سرمایه دار نیستند و حقوق بگیر دولتی هستند چگونه ممکن است که بتوانند هزینه های سنگین کنند و تابعیت کشوری دیگر را اخذ کنند و سوال افکار عمومی اینست که چرا ما نباید و نمیتوانیم تابعیت کشوری دیگر را اخذ کنیم و تبعیض آمیز است زیرا کارمند دولتی دون پایه از خود میپرسد که چگونه است که بابت یک مسافرت تفریحی ۵روزه بایستی به نهادهای نظارتی جواب پس دهد و حتی گاهی بازخواست شود اما یک مدیر ارشد دولتی به راحتی تابعیت کشوری دیگر مخصوصا کشورهای متخاصم رو کسب میکند و همچنان برکرسی مدیریتی کشور تکیه میزند؟!

مساله بعدی بحث امنیتی و احتمال جاسوسی است که البته در صلاحیت بنده نیست اما به نظر مساله ای جدی است و میتواند زمینه نفوذ سرویس های جاسوسی رو فراهم کند که بایستی از آن اجتناب گردد.

مساله بعدی بحث سکونت خانواده های مسئولین در خارج و کسب تابعیت کشور بیگانه توسط ایشان است که بعد از سکوت و مماشات با مدیران دوتابعتی در سالهای اخیر باب شده است و میتواند سبب دلسردی و بی انگیزه شدن مدیران شود زیرا کاملا خود را در فضای ایزوله و جدای از مردم ایران میبیند و ازهمه این مباحث خطرناک تر،بحث بدبینی،ناامیدی و احساس وجود تبعیض و بی عدالتی در میان مردم و مخصوصا اقشار ضعیف است و القای این نکته که چرا آنها نباید همانند مسئولین دولتی دوتابعیتی توان مسافرت و اقامت در خارج را داشته باشند..

در پایان توصیه میشود به جهت حفظ امنیت کشور و جلوگیری از تولید احساس خشم و کینه و ناراحتی و ناامیدی در مردم و افزایش انگیزه مدیران دولتی برای خدمت رسانی به کشور و اجرای عدالت،بکارگیری مدیران دوتابعیتی و حتی دارای اقامت دائم(که به منزله تابعیت نیست و امکان توجیه آن وجود دارد)مطلقا ممنوع شود و کسانی که آنرا مخفی میکنند نیز مجازات شوند زیرا حتی یک مورد آن نیز در کشور ما زیاد است و طوفانی از خشم و نفرت ایجاد میکند و حتی کسانی که خانواده هایشان نیز در خارج اقامت دارند صلاحیت انتصاب به پست های دولتی رو نداشته باشند.

امید است که بحث مدیران دوتابعیتی هرچه زودتر و بطور کامل از حافظه ملی ایرانیان تمام شود و دیگر مشاهده آن نباشیم‌ و حتی مدیرانی که جهت تفریح و مسافرت به خارج میروند امکان بازنشر و تبلیغ و استوری کردن آنرا نداشته باشند زیرا در جامعه ما که میلیون ها نفر امکان مسافرت به خارج را ندارند، مسافرت خارجی مدیران اصلا وجهه خوبی ندارد و باعث حس سرخوردگی در اقشار محروم میشود.